موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن با بیان اینکه نیروی دریایی ایران دفاع لایهای و متراکمی را در دریا ایجاد کرده است، از موشکهای کروز و بالستیک به عنوان پشتیبانان پر قدرت این توان دریایی یاد کرده است.
در بخش پایانی گزارش موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن درباره جنگ نامتقارن دریایی ایران یادآور شده است:
ایران میتواند حملهای یکپارچه را با استفاده از قایقهای کنترل از راه دور مملو از مواد منفجره، قایقهای تندرو ضربتی، نیمه زیردریایی دارای اژدر، قایق های سریع ضربتی، هواپیماهای بدون سرنشین، زیردریایی های بسیار کوچک و هجومی و همچنین آتش توپخانه و موشکی ضد کشتی از ساحل بهره جوید و از همگی آنها برای ضربه زدن به کاروان یا گروه عملیاتی آمریکایی در حال عبور از تنگه هرمز استفاده کند. شمار بسیاری از راکت ها با کلاهک های خوشه ای می تواند برای تحت الشعاع قرار دادن آتش دشمن و عملیات هوایی نیروهای آن به کار گرفته شود.
ارتش آمریکا طی مانوری که در سال 2002 به نام "چالش هزاره" برگزار کرد، به این نتیجه رسید که ناوگان دریایی کشورش با آسیب پذیری جدی در رویارویی با حملات به خوبی هماهنگ شده توسط موشک های کروز و بالستیک و همچنین قایق های تندرو ضربتی در آبهای ساحلی مواجه است و این مشکل می تواند شکست اساسی را نظیر آنچه در بندر "پرل" اتفاق افتاد، تکرار کند.
ارتش های غربی بر مفهوم جنگ "شبکه مرکزی" در محیط دریایی به ویژه بر ضد حملات ضربتی مطالعه کردهاند و انتظار دارند این مفهوم که از مزایای اطلاعاتی در میدان نبرد حاصل میشود، اگر نتواند آسیب پذیری نیروهای آنها را حذف کند، دست کم کاهش دهد.
نیروی نظامی ایران بر اساس نظریه جنگ دریایی نامتقارن تلاش کرده است برنامه مسلح کردن و تجهیز مجدد را طی دهه گذشته اجرایی کند تا در برابر حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس توازن برقرار سازد. ایرانیان اطمینان دارند، دفاع لایه ای و متراکمی که ایجاد کرده اند همراه با تاکتیک های هجومی و نگرانی الهام گرفته از فرهنگ شهادت که ازاین کشور وجود دارد، می تواند هرگونه حمله را بر ضد خاک و منافع آن بازدارد.
در این گزارش ادعا شده است که سیاست دفاعی ایران بر بازدارندگی استوار است و علاوه بر آن تهران تأکید دارد هیچ قصدی برای حمله به کشورهای همسایه ندارد، حمله پیشگیرانه بر ضد نیروی دریایی آمریکا و نیروی دریایی عرب حوزه خلیج فارس ندارد اما تجهیزات نظامی در این منطقه تحت شرایط خاص مستثنا نمی شوند.
این مسئله که هدف غایی تهران بیرون راندن تأثیر آمریکا و غرب نه تنها از منطقه خلیج فارس بلکه از تمام خاورمیانه است، موضوعی سری نیست. رئیس جمهور ایران نیز برچیدن تمامی پایگاه های نظامی آمریکایی مستقر در همسایگی و نزدیک این کشور را خواستار شد اما در این برهه، تأکید اصلی ایران بر خلیج فارس است.
بر اساس اظهارات نماینده ولی فقیه در سپاه، زمان شکست دادن ابرقدرت ها فرا رسیده است و دریادار صفاری فرمانده نیروی دریایی سپاه در ژوئیه 2008 نیروی دریایی سپاه را حافظ نبض انرژی جهان در تنگه هرمز دانست.
هدف اصلی سپاه پاسداران از اواخر دهه 80 میلادی تضمین توان دریایی ایران در برابر تهدید آمریکا شده و از طریق جنگ لفظی، رزمایش های تبلیغ شده یا اقداماتی نظیر دستگیری سربازان انگلیسی متجاوز به حریم آبهای جمهوری اسلامی و نزدیک شدن به کشتی های جنگی آمریکایی در خلیج فارس به این هدف رسیده است. این روند با برگزاری رزمایش هایی در نوامبر 2006 برجسته شد و سپاه پاسداران بستن تنگه هرمز را با استفاده از عملیات قایق مجهز به موشک، حملات با موشک های ضد کشتی از ساحل و آتش توپخانه ای و راکتی دوربرد متمرکز تمرین کرد.
بر اساس این گزارش، رزمایش های ایران با جنگ لفظی و عملیات روانی فرماندهی سپاه همزمان شده است و این تمرین ها با توان نظامی ایران که در جنگ روانی اعلام شد، برابری می کند. در حقیقت، تلفیق تبلیغات و فعالیت دفاتر روابط عمومی بیانگر اهمیت جنگ روانی به عنوان یک عنصر مهم "قدرت نرم" ایران محسوب می شود.
قایقهای تندرو نیروی دریایی سپاه در ششم ژانویه 2008 به سه کشتی جنگی نیروی دریایی آمریکا در حال عبور از تنگه هرمز نزدیک شدند و واکنش آمریکایی ها را سنجیدند و در دل آنان رعب و وحشت ایجاد کردند. این حادثه برای نخستین بار نبود که از سوی ایرانیان با چنین تاکتیکی اجرا می شد. این تلاش های روانی طی جنگ ایران و عراق نیز با قرار دادن اشیای مشکوک نظیر لاستیک های آتش گرفته تراکتور، جعبه های چوبی بزرگ رنگ شده و قایق های بدون سرنشین در مسیر کاروان دارای محافظان آمریکایی انجام می شد.
نیروی دریایی سپاه در اجرای بزرگترین رزمایش و پراکندگی نیرو که بیشترین شمار دستگاه های پرتاب موشک و اژدر ضدکشتی را در یک رزمایش این منطقه شامل می شد، موفقیت آمیز عمل کرد.
ایران در حال طراحی نظریه دفاع فرهنگی نامتقارن از طریق جنگ روانی به سر می برد. دفاع از فرهنگ انقلابی جمهوری اسلامی در برابر تهاجم فرهنگی غرب به منزله آموزه اساسی ایرانیان در پی پیروزی انقلاب اسلامی در 1979 محسوب می شود. دفاع فرهنگی به منزله بخش درونی جنگ نامتقارن به شمار می رود که یکی از پنج مورد آمادگی روانی برای جنگ، آمادگی برای عملیات روانی در شرایط جنگ نامتقارن، تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و بین المللی، نظارت و مقابله با فعالیت های جنگ روانی دشمن، همچنین اجرای عملیات تهاجمی روانی در سطوح گونان است.
* سناریوهای درگیری
در خصوص رویداد درگیری میان ایران و آمریکا این مسئله مطرح است که حوادث احتمالاً موجب می شوند درگیری به بخش های گوناگون منطقه خلیج فارس کشیده شود:
* اروندرود و شمال خلیج فارس
باتوجه به نبود قطعیت درباره مرزبندی ها و خط کشی های جداکننده در شمال خلیج فارس، درگیری میان نیروهای انگلیسی و آمریکایی یا دیگر نیروهای ائتلاف با یگان های سپاه احتمال عملیات با قایق در آبهای مورد مناقشه کاملاً وجود دارد. اگر چنین درگیری به تلفات انسانی یا مادی در میان ایرانیان منجر شود، ایران احتمالاً به حملات موشکی ضد کشتی و همچنین حمله به بالگردهای ائتلاف که در این منطقه عملیات می کنند، متوسل خواهد شد.
چنین اقداماتی خصومت ها را به بخش جنوبی خلیج فارس و تنگه هرمز می کشاند.
* جنوب و مرکز خلیج فارس
بلوکه کردن دریایی ایران که از سوی "ایهود اولمرت"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در گفتگوهای می 2008 با مقامات آمریکایی در واشنگتن مطرح شد یا حمله به تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی می تواند به پاسخ ایرانیان علیه بنادر، تأسیسات بندری، تانکرها و پایانه های نفتی و دیگر تأسیسات راهبردی متعلق به کشورهای حامی یا شرکت کننده در حملات ضدایرانی منجر شود.
علاوه بر این، کانال باریک کشتیرانی میان جزیره فارسی و آبهای کم عمق جنوبی مکانی مناسب برای مین گذاری است و کانال عمیقتر و وسیعتر شرق جزیره فارسی که برای مین های ثابت مناسب به نظر نمی رسد در برابر حملات موشکی از ساحل آسیب پذیر است.
نیروهای متعارف و نامتعارف ایران در درگیری احتمالی تأسیسات نظامی آمریکا را در بحرین، قطر و دیگر کشورهای منطقه تهدید جدی خواهند کرد.
* تنگه هرمز
آمریکا در 1987 برآورد کرد، ایران می تواند تنگه هرمز را برای مدت حداکثر یک تا دو هفته مسدود کند اما توان فعلی ایران برای جلوگیری از آمد و شد در هرمز نسبت به دهه 80 بسیار افزایش یافته است. تهران اخیراً نشان داد که در پی وقوع درگیری احتمالی با آمریکا هدف آن کنترل بر تنگه هرمز خواهد بود.
ایران احتمالاً تلاش خواهد کرد تنگه هرمز را فقط در صورتی که کشتی های ایرانی اجازه عبور از این معبر نداشته باشند، ببندد. بنابراین، حتی در صورت وقوع حمله مثلاً به تأسیسات هسته ای ایران بعید به نظر می رسد که تهران بخواهد تمامی رفت و آمدهای هرمز را تا زمانی که محموله های نفتی آن از این آبراه عبور می کنند، ببندد. بلکه به نظر می رسد ایران ترجیح می دهد کنترل هرمز را با جلوگیری از عبور آزاد برای تانکرهای کشورهای حامی حمله در اختیار گیرد؛ هر چند که این اقدام می تواند به تشدید درگیری بینجامد.
* خیلج عمان و دورتر
ایران در رویارویی نظامی در خلیج فارس احتمالاً تلاش خواهد کرد حوزه عملیات را به دریای عمان و دریایی عربی بکشاند. لنگرگاه خارج از دریای عمان که پیش از ورود به این خلیج مورد استفاده تانکرهای نفتی قرار می گیرد شاید مکانی وسوسه انگیز برای مین گذاری باشد همان گونه که در جنگ ایران و عراق بود. اما باتوجه به این حقیقت که بیشتر کشتی های ایرانی برای عملیات ساحلی طراحی شده اند، عملیات در این منطقه دشوار خواهد بود. حتی یورش یا حمله اتفاقی به اهداف موجود در این آبها موجب به راه انداختن دلهره در بازارهای بیمه ای و نفتی خواهد شد.
* دریای خزر
جمهوری اسلامی تلاش می کند اکنون در این منطقه تصویری کم رنگ از خود داشته باشد زیرا سهم این کشور از دریای خزر کمتر از 15 درصد است. این کشور همچنین به روسیه در زمینه های تسلیحاتی، دانش هسته ای و مهمتر از همه حمایت سیاسی وابستگی دارد. اما با توجه به اهمیت اقتصادی منطقه برای برخورداری از انرژی و رژیم حقوقی دریای خزر که هنوز باید میان کشورهای ساحلی آن نهایی شود و پتانسیلی که برای تقویت نقش آمریکا در قفقاز ایجاد شده است، منطقه خزر به منزله نقطه مهم بالقوه باقی می ماند که نیروی دریایی سپاه انتظار می رود در صورت لزوم با استفاده از جاده، راه آهن و هوا این منطقه را حمایت کند.
با توجه به این حقیقت که تهدیدهای نشأت گرفته از منطقه خزر به مأموریت اصلی سپاه پاسداران در زمینه حفظ دستاوردها و اصول انقلاب اسلامی و نظام سیاسی ارتباط ندارد، نیروی دریایی سپاه ترجیح می دهد بر منابع خود در خلیج فارس تمرکز کند.
* نتیجه گیری
جمهوری اسلامی نظریه جامع جنگ نامتقارن را بر اساس تجربه خود در جنگ ایران و عراق همچنین مناقشات اخیر در عراق، افغانستان و لبنان توسعه داده است و در پی تلاش های خود برای توسعه توانمندی جنگ نامتقارن تقویت شده در حوزه دریایی می تواند خلیج فارس و تنگه هرمز (نقطه حساس حمل و نقل نفت در جهان) را باقوت در اختیار خود گیرد.
ایران به عنوان بخشی از این تلاش، نقش و توانمندی نیروی دریایی سپاه را توسعه داده است و این نیرو می تواند وسعت و شدت هر گونه درگیری را افزایش بخشد و همچنین قدرت ایرانیان را در این منطقه راهبردی نشان دهد. لازم به یادآوری است که نیروی دریایی سپاه در وقایع 1987 تا 1988 مراحل رشد خود را طی کرد و منابع و تجارب محدود طی دوران مقابله با نیروی دریایی آمریکا در اختیار داشت. نیروی دریایی سپاه در وضعیت کنونی خود بسیار باانگیزه، دارای تجهیزات و منابع مالی خوب همچنین قادر به اجرای نظریه منحصر به فرد جنگ دریایی نامتقارن است.
به کارگیری این نظریه در چنین منطقه حیاتی می تواند نتایج کاملاً شوک دهنده و مخرب باشد. همچنین محدودیت هایی برای تکمیل تاکتیک های نامتقارن برضد دشمن قدرتمندی نظیر آمریکا وجود داشته باشد، زیرا این کشور متخاصم از برتری های تکنولوژیکی برخوردار است و می تواند از تکنیک ها و تاکتیک های مشابه بهره جوید و شاید شیوه ای غیرقابل پیش بینی را اجرایی کند.
با این شرایط که نیروی دریایی ایران نقشی مسلط در خلیج فارس و دریای عمان برای خود فرض می کند و آمریکا نیز به دنبال بسط قدرت خود است، تنش و رویارویی بیشتر میان نیروی دریایی سپاه، نیروی دریایی آمریکا و ائتلاف متحدان واشنگتن محتمل خواهد بود.