سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند فرمود : ] اى نکوهنده جهان ، فریفته به نیرنگ آن ، به ژاژهایش دلباخته و به نکوهشش پرداخته . فریفته دنیایى و سرزنشش مى‏نمایى ؟ تو بر دنیا دعوى گناه دارى ، یا دنیا باید بر تو دعوى کند که گنهکارى ؟ دنیا کى سرگشته‏ات ساخت و چسان به دام فریبت انداخت ؟ با خفتنگاههاى پدرانت که پوسیدند ؟ یا با خوابگاههاى مادرانت که در خاک آرمیدند ؟ چند کس را با پنجه‏هایت تیمار داشتى ؟ و چند بیمار را با دستهایت در بستر گذاشتى ؟ بهبود آنان را خواهان بودى ، و دردشان را به پزشکان مى‏نمودى . بامدادان ، که دارویت آنان را بهبودى نداد ، و گریه‏ات آنان را سودى . بیمت آنان را فایدتى نبخشید ، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسید ، و نه به نیرویت بیمارى از آنان دور گردید . دنیا از او برایت نمونه‏اى پرداخت ، و از هلاکتجاى وى نمودارى ساخت . دنیا خانه راستى است براى کسى که آن را راستگو انگاشت ، و خانه تندرستى است آن را که شناختش و باور داشت ، و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه اندوخت ، و خانه پند است براى آن که از آن پند آموخت . مسجد محبان خداست ، و نمازگاه فرشتگان او ، و فرود آمد نگاه وحى خدا و تجارتجاى دوستان او . در آن آمرزش خدا را به دست آوردند و در آنجا بهشت را سود بردند . چه کسى دنیا را نکوهد حالى که بانگ برداشته است که جدا شدنى است ، و فریاد کرده است که ناماندنى است ، گفته است که خود خواهد مرد و از مردمش کسى جان به درنخواهد برد . با محنت خود از محنت براى آنان نمونه ساخت ، و با شادمانى‏اش آنان را به شوق شادمانى انداخت . شامگاه به سلامت گذشت و بامداد با مصیبتى جانگداز برگشت ، تا مشتاق گرداند و بترساند ، و بیم دهد و بپرهیزاند . پس مردمى در بامداد پشیمانى بد گوى او بودند و مردمى روز رستاخیز او را ستودند . دنیا به یادشان آورد ، و یادآور شدند . با آنان سخن گفت و گفته او را راست داشتند . و پندشان داد ، و از پند او بهره برداشتند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :136
بازدید دیروز :676
کل بازدید :410502
تعداد کل یاداشته ها : 1000
04/2/16
6:16 ص
موسیقی

  ذوالقرنین یا کوروش کبیر

 

خداوند در قرآن کریم از شخصیتی ملقب به « ذوالقرنین » یاد کرده است که البته در مورد نام واقعی این فرد , میان مفسران و محققان اختلاف است. گرچه اکثر مفسران قرآن بی آنکه دلیل قانع کننده ای ارائه دهند مدعی هستند که مقصود قرآن از ذوالقرنین , اسکندر مقدونی بوده است. ولی مولانا ابوکلام آزاد وزیر فرهنگ هند در دولت مهاتما گاندی - در کتاب فوق العاده مفیدی که تحت عنوان « ذوالقرنین یا کوروش کبیر » نگاشته است و دکتر ابراهیم باستانی پاریزی آنرا به فارسی برگردانده است , با برهان هایی انکار ناپذیر اثبات می کند که تنها کسی که میتواند مقصود قرآن از « ذوالقرنین » باشد کوروش کبیر است ولاغیر. ظاهراً دکتر باستانی پاریزی در هنگام ترجمه ی این کتاب , نسخه ای از آن را در اختیار موسسه ی دهخدا قرار داده اند و آنان نیز عیناً در لغتنامه وارد کرده اند ولی به گفته ی آقای باستانی , گویا کم لطفی کرده اند و نام مترجم را از قلم انداخته اند! به هر روی آنچه می خوانید خلاصه ای است از آن مطلب : هویت « ذوالقرنین » مذکور در قرآن بحثی است نفیس و مهم درباره ی یکی از مسائل تاریخی دشوار که محققان قدیم و جدید در آن متحیر بوده اند. در قرآن کریم ذکر پادشاهی باستانی موسوم به ذی القرنین آمده است. این پادشاه که بوده و در کجا ظهور کرده و چرا بدین لقب شگفت انگیز ملقب شده است؟ آیا براستی پادشاهی که بدین لقب نامیده شده وجود داشته است یا کلمه خرافی و یکی از اساطیر اولین است ؟ این مسائل و بسیاری از پرسشهای دیگر پیرامون این مسئله هست و در طی قرون و اعصار گذشته خاطر دانشمندان و محققان را به خود مشغول کرده است. لیکن هیچ پاسخ مقنعی بدان نداده اند. اما بحثی که ما به نشر آن آغاز کرده ایم می پنداریم این مشکل را به طور قطع حل کرده و پرده از هویت ذی القرنین برداشته و به همه ی پرسشهای وابسته بدان پاسخ داده است.در سوره ی کهف ضمن چند آیه نام شخصی از تاریخ قدیم آمده است که وی به ذی القرنین ملقب است و آن آیات این است : « و یسبلونک عن ذی القرنین قل سأتلوا علیکم منه ذکراً. انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیء سببا. فاتبع سببا حتی اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمثة و وجد عندها قوما. قلنا یا ذاالقرنین اما ان تعذب و اما ان تتخذ فیهم حسنا. قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم یردالی ربه فیعذبه عذابا نکراً و اما من آمن و عمل صالحاً فله جزاء الحسنی و سنقول له من امرنا یسراً ثم اتبع سببا حتی اذا بلغ مظلع الشمس وجده تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها ستراً. کذلک و قد احطنا بما لدیه خبراً. ثم اتبع سببا. حتی اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوماً لایکادون یفقهون قولاً. قالوا یا ذاالقرنین ان یأجوج و مأجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجا علی ان تجعل بیننا و بینهم سداً. قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوة اجعل بینکم و بینهم ردما. آتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین ,. قال انفخوا حتی اذا جعله ناراً قال آتونی افرغ علیه قطرا. فما اسطاعوا ان یظهروه و ما استطاعوا له نقباً. قال هذا رحمة من ربی فاذا جاء وعد ربی جعله دکاء وکان وعد ربی حقاً »