آیا افزایش آمار مربوط به تن فروشی متاهلی می تواند ارتباطی با افزایش طلاق های جنسی در کشور داشته باشد. به عبارتی وقتی نتایج از کمرنگ شدن عامل اقتصادی یا مهاجرتی « نیازهای اولیه» برای ورود دختران به این حرفه خبر می دهد می توانیم به همان میزان از اهمیت یافتن انگیزه ها یا نیازه های ثانویه در زنان برای ورود به این عرصه سخن بگوییم ؟
ببینید ،فراموش نکنید که بنا بر تعریف تن فروشی(Prostitution) عبارت است از عرضه خدمات جنسی بدون رعایت ضوابط و موازین قانونی یا شرعی در قبال دریافت پول یا کالا. بنابراین انگیزه تن فروشی فقط و فقط کسب در امد است و نه لذت جنسی .اتفاقا زنان تن فروش از این روابط نه تنها لذت نمی برند بلکه اغلب از آن تنفر هم دارند.بنا براین در تن فروشی همیشه انگیزه اقتصادی است ،حال یا برای رهایی از فقر و گرسنگی خود و خانواده یا دست یابی به زندگی بهتر. آنچه نباید با این مفهوم خلط شود بی مبالاتی جنسی(Promiscuity) است.یعنی داشتن شرکای جنسی متعدد برای کسب لذت .بنا براین وقتی از نیاز های اولیه و ثانویه به عنوان انگیزه تن فروشی صحبت می کنیم منظور به طور مشخص باز هم نیاز های مادی است . نیازهای اولیه اشاره دارد به گروهی که برای رهایی از فقر مطلق تن فروشی می کنند و نیاز های ثانویه تاکید دارد بر زنان و دخترانی که برای فرار از فقر نسبی و کاهش فاصله زندگی خود با دیگر زنان و دخترانی که زندگی بهتری نسبت به آنها دارند ، اقدام به این کار می کنند .یکی در شرایط اضطرار قرار دارد و دیگری نه.
در سال 1347 خانم فرمانفرمائیان اشاره دارد که 90 درصد زنان تن فروش بی سواد و یا کم سواد هستند؟
همان طور که گفتم الگوی تن فروشی در حال حاضر در مقایسه با گذشته به شدت تغییر کرده ، در واقع این تغییر شامل حال همه مشکلات اجتماعی می شود.در مورد ترکیب سنی زنان تن فروش هم اکنون وضعیت کاملا تغییر کرده است، بیش از 90 درصد زنان تن فروش در حال حاضر با سواد هستند و ما با زنانی مواجه شدیم که از تحصیلات دانشگاهی نیز برخوردار بودند، حتی بالاتر از کارشناسی هم در میان ایشان بود.جالب اینکه این جابجایی سرعت بالایی هم داشته والبته هم راستا با تغییرات سواد در سطح کلی جامعه است. نکته دیگری که جای تامل دارد این است که حدود 70 درصد زنان مورد بررسی در این پژوهش یا در تهران متولد شده اند و یا اینکه مدت زیادی است که در تهران زندگی می کنند. این روند نیز تقریبا عکس نتایج سال 1347 و پزوهش خانم فرمانفرما است در آن دوره اکثریت زنان تن فروش کسانی بودند که به تهران مهاجرت کرده بودند.
این نتایج نشانگر حضور عامل آگاهی در ورود به این حرفه است، به عبارتی متاسفانه دختران ما با آگاهی دست کم نسبی این حرفه آن را انتخاب می کنند و از همین رو باید اعتبار افسانه های دختری مهاجر، فقیر و بی سواد را که از سر ناچاری و ناآگاهی به تن فروشی روی می آورد را در حد همان سریال های تلویزیونی و فیلم های فارسی بدانیم ، درست است؟
نه تنها این افسانه ها را بلکه این تصور را که عمده این افراد از اختلالات روانی یا شخصیتی رنح می برند.البته هنوز هم مواردی از الگوهای سابق ملاحظه می شود. هنوز تن فروشی در اغلب موارد تنها راه کسب در آمد در برابر زنان و دختران نیازمند است. با تشدید بحران اشتغال و افزایش نرخ بیکاری خصوصا برای زنان این شرایط باز هم وضعیت دشوار تری را پیش روی زنان قرار می دهد. ظاهرا سیاست های دولت هم به سمت تسهیل این روند است .مثلا همین لایحه خانواده زمینه ساز تن فروشی رسمی و قانونی است .