الف) مفاهیم
1- مفهوم تبذیر
تضیع مال به هر شکل و به هر صورت، به صورت دورریختن، به صورت بیش از حد نیاز مصرف کردن، به صورت صرف در اشیاء لوکس و تجملهای فاسد کننده در زبان اسلام به «اسراف» و «تبذیر» تعبیر شده است.(مجموعه آثار، ج2، ص 245)
علامه طباطبایی در المیزان جلد13، صفحه 111 از قول صاحب مجمعالبیان آورده: «تبذیر به معنای پاشیدن با اسراف است و در واقع از بذرافشانی گرفته شده است، منتهی فرقی که با آن دارد این است که افشاندن در آنها به منظور افساد و به همین جهت در هر جا که به منظور اصلاح باشد «تبذیر» گفته نمیشود، هرچند که زیاد باشد.»
2. مفهوم شکر نعمت
شکر نعمت یعنى چه؟ معناى شکر نعمت این است که شما آن نعمتى را که خدا داده، اول بشناسید؛ بعد آن را در جاى شایستهى خود- که خدا برحسب حکمت خود معین کرده- مصرف کنید. (27/6/1370)
شکر همان مفهوم الگوی صحیح مصرف
خداى متعال نعمتهایی به ملت و کشور ما بخشیده است. کسى که باید این نعمت را در جاى خود مصرف کند- که معناى شکر نعمت هم این است- کیست؟ مدیران و برنامهریزان- از بالا تا پایین- هستند. (12/2/1380)
3. مفهوم قناعت
مفهوم قناعت
منظورم از قناعت این نیست که دست به نعمتهاى الهى نزنید و از آنها بهرهمند نشوید. مقصود این است که حد و اندازه نگه دارید؛ زیادهروى و اسراف نکنید؛ نعمتهاى الهى را ضایع ننمایید؛ که متأسفانه بسیارى مىکنند.(4/1/1372)
4. مفهوم صرفهجویی
صرفهجویى به معناى گدابازى نیست که بعضى بگویند چرا نمىگذارید مردم از نعمتهاى خدا استفاده کنند. نه؛ استفاده کنند، ولى اسراف و زیادهروى نکنند. اسراف در جامعه، لازمهى اشرافیگرى و تقسیم نابرابر ثروت و مایهى تضییع اموال عمومى و نعمت الهى است. صرفهجویى صحیح - همان که در اسلام به آن قناعت مىگویند - به معناى نخوردن نیست. به معناى زیادهروى نکردن، مال خدا را حرام نکردن و نعمت الهى را ضایع نکردن است. اگر جامعهاى بخواهد قناعت و صرفهجویى را - که یک دستور اسلامى است - عمل کند، باید متوجه باشد که در شکل کلى به عدالت اجتماعى و مسألهى عدالت پرداخته شود.(1/1/1376)
5. الگوی مصرف یعنی انضباط اقتصادی و مالی
انضباط اقتصادى و مالى یعنى مقابله با ریخت و پاش، زیاده روى و اسراف. ریخت و پاش مالى و زیاده روى در خرج کردن و زیاده روى در مصرف، به هیچ وجه صفت خوبى نیست. نه اسمش جود و سخاست و نه کرم و بزرگ منشى است. فقط اسمش «بىانضباطى اقتصادى و مالى» است. کسانى که بىخود خرج مىکنند؛ زیادى خرج مىکنند و زیادى براى خودشان مصرف مىکنند و رعایت موجودى جامعه را از لحاظ امکانات اقتصادى نمىکنند، انسانهایى هستند که از نظر من بىانضباط از لحاظ امکانات اقتصادى و مالى هستند. اگر چنین وضعیتى ادامه پیدا کند، این ملت کارش مشکل خواهد شد. به کسانى که بىخود خرج مىکنند، اگر بگوییم شما چرا این قدر خرج کردید و چرا این میهمانى بىخود و بىجهت را با این همه ریخت و پاش ترتیب دادید؟ مىگویند داریم و مىکنیم! آیا این دلیل کافى است که دارم و مىتوانم خرج کنم؟ نه؛ این دلیل به هیچ وجه دلیل قانع کنندهاى نیست. باید به قدر نیاز و حاجت، خرج و مصرف کرد. بخصوص کسانى که اموال عمومى را مصرف مىکنند. آنها هم مانند کسانى که اموال خودشان را بىحساب و کتاب خرج مىکنند، مخاطب این مطلبند و نباید زیادى مصرف کنند.بعضى افراد، پولدارند و درآمدى انشاءالله از راه حلال دارند - آنها که از راه حرام کسب درآمد کنند که وضعشان بدتر است - اینها هم اگر در خرج کردن و وضع زندگى و تجملات بیهوده و بىجا و اعیان منشى، ریخت و پاش و اسراف کنند، بىانضباطى مالى و اقتصادى انجام دادهاند. این کارها اسمش ریختوپاش است و ریختوپاش امرى نکوهیده و ناپسند است. این کارها زندگى دیگران را از لحاظ روانى مختل مىکند. شما مثلا مبالغ زیادى مواد خوراکى در فلان مهمانى معمولى مصرف مىکنید؛ در حالى که لازم نیست و در کنار شما و در همسایگى شما در یک محل دورتر، ولو در اقصى نقاط کشور، کسانى به این مواد غذایى براى ادامهى زندگى خود و فرزندان و عزیزانشان نیاز مبرم دارند. آیا این کار در چنین شرایط کار درستى است؟ پس در اموال شخصى و مالى که از راه حلال هم به دست آمده باشد، ریختوپاش غلط و خلاف انضباط است. کسانى که اموال دولتى را مصرف مىکنند، دیگر بیشتر. من از مسؤولین امور مىخواهم جدا در زمینهى مصرف اموال عمومى، در جاهایى که اولویت ندارد - ولو ممکن است مورد نیاز هم باشد، اما نیاز درجهى یک نیست - خوددارى کنند. آن جایى که امر دایر است بین نیاز با اولویت و نیاز بىاولویت، خوددارى کنید. آن جایى که نیاز نیست و حاجت نیست، حتما مصرف نشود. آن جایى که حاجت هست، اما حاجت بالاترى نیز هست آنجا هم مصرف نشود و این امکان مالى در حاجت برتر و بالاتر مصرف گردد.( 1/1/1374)