امام سجاد(ع)، پیشوای چهارم شیعیان بعد از حضور در حماسه عاشورا، برای ادامه راه شهدای عاشورا مسوولیت سنگینی را به دوش کشید: سرپرستی از اسرا، رساندن پیام عاشورا به گوش جهانیان، مبارزه با طاغوت و پاسداری از اهداف متعالی امامحسین(ع).
آنچه به صورت قطعی میتوان درباره بیماری ایشان ادعا کرد، بیمار بودن حضرت در شب عاشورا است که این بیماری نیز به گونهای نبوده که مانع حضور حضرت در جمع اصحاب شود. حضرت میتوانستند بنشینند و در جمع حاضر باشند و یا رفتار پدر را تحت نظر داشته و کلام ایشان را بشنوند و به گریه افتاده و سکوت کنند. از علیبنالحسین(ع) روایت است که: «هنگامی که پدرم نزدیک مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای اینکه آنها را مرخص کند، من نزدیک او شدم تا آنچه را برای آنها میگوید بشنوم، در حالی که مریض بودم. پس حضرت به اصحاباش فرمود: «هر آینه شما فردا همگی کشته خواهید شد و هیچکس از شما باقی نمیماند.» آنان گفتند: «حمد خدای را که ما را به کشته شدن با شما شرافت بخشید.» سپس حضرت دعا کرد و به آنان فرمود: «سرهایتان را بلند کنید و نظاره نمایید.» آنان نیز مشغول نظاره مواضع و منازل خود در بهشت شدند.»
درباره علت بیماری امام سجاد(ع)نیز اختلاف است. کثیری بر این باورند که علت بیماری امام (ع) در حادثه عاشورا، تقدیر الهی مبنی بر خالی نماندن زمین از حجت الهی بوده است؛ تا امام سجاد (ع) زنده بماند و نسل امام حسین(ع) از این طریق حفظ شود و البته همانگونه که در تاریخ ثبت شده است، این بیماری سبب نجات ایشان شد. چند بار تصمیم گرفتند حضرت را بکشند اما چون بیماری ایشان شدید بود، گفتند این بیماری او را میکشد، چرا او را بکشیم؟ برخی دیگر نیز عقیده دارند علت بیماری آن حضرت، این بوده که در کربلا گوشهای از یک زره دست ایشان را مجروح کرده است. این مطلب را نمیتوان قطعا رد یا قبول کرد ولی به هر حال با توجه به ضرورت ادامه حیات حضرت زینالعابدین(ع) بعد از پدر بزرگوارشان، حکمت الهی اقتضا میکرده تا ایشان در هنگامه نبرد در عاشورا، بیمار باشند.